فردوسی‌پور و فرش قرمزی که پهن نشده!

فردوسی‌پور و فرش قرمزی که پهن نشده!

۱- عادل فردوسی‌پور استاد فرصت‌ شناسی است؛ چه زمانی که عنان‌دار برنامه‌های ورزشی صدا و سیما بود و چه حالا که چند سالی است دور از ساختمان جام‌جم مشغول است. او موقعیت‌های خود را به بهترین شکل ممکن به گل تبدیل می‌کند و گزافه نیست که از بسیاری فوتبالیست‌های ایرانی موقعیت‌شناس‌تر است! عادل به‌واسطه برخورداری از این ویژگی و هوش خود در کنار حمایت‌های صدا و سیما توانست سال‌ها یکه‌تاز قاب تلویزیون باشد و از این طریق تبدیل به فردوسی‌پوری شد که رقیبی نداشت و قله‌های موفقیت را یکی پس از دیگری درنوردید.

۲- بهانه این جستار، باز شدن مجدد باب بازگشت عادل به تلویزیون به‌واسطه اظهارات اخیر اوست. فردوسی‌پور در گفت‌وگویی در پاسخ به سؤالی مبنی بر احتمال بازگشت خود به صدا و سیما گفته است: «گزارشگری را خیلی دوست دارم و از بچگی سودا و رویای گزارشگر شدن داشتم و از سال ۹۷ به بعد به‌خاطر گزارش‌نکردن خیلی اذیت شدم. البته مقاطعی مثل جام‌جهانی و چند مقطع دیگر هم به من پیشنهاد شد که به صدا و سیما برگردم و هم در فضای مجازی گزارش کنم ولی به شکلی بود که اگر می‌خواستم این کار انجام دهم باید یکسری از اصول‌های خودم را زیر پا می‌گذاشتم، درنتیجه عشق و علاقه و شوری که برای گزارشگری داشتم را کنار گذاشتم. تصمیمی برای بازگشت به صدا و سیما ندارم و تمام تمرکزم روی برنامه‌ای است که خودم ساختم و دوست دارم در همین مسیر ادامه دهم».

۳- عدم همکاری فردوسی‌پور با تلویزیون در حیطه اختیارات اوست و نمی‌توان خرده‌ای گرفت؛ هر فردی با توجه به چارچوب ذهنی و سلایق و ترجیحاتش مسیر فعالیت خود را مشخص کرده و در آن گام بر می‌دارد. اما مشکل از جایی آغاز می‌شود که عادل سعی دارد عدم همکاری با صدا و سیما را به مخاطب بفروشد !

فردوسی‌پور در حالی این مسئله را مطرح می‌کند که پس از سپری‌شدن روزهای مناقشه‌برانگیز او در جام‌جم و بعد از تغییر و تحولات مدیریتی صدا و سیما در سال ۱۴۰۰، موضوع بازگشتش از حاشیه به متن آمد و حتی مذاکراتی هم به این منظور از سوی مدیران انجام شد که بنا به دلایلی به سرانجام نرسید. گذر زمان و وقایع ۱۴۰۱ و التهابات خیابانی آن سال، فردوسی‌پور را در موقعیت یک منتقد جدی سیاسی قرار داد و این موضوع تا جایی ادامه پیدا کرد که وی حتی به بازیکنان تیم ملی برای لبخندزدن جلوی دوربین در جام‌جهانی هم خرده گرفت و کاپیتان تیم ملی را به‌خاطر این مسئله بازخواست کرد!

نکته بسیار مهم در این بین، تناقض‌های فردوسی‌پور در گفتار و کردار است . عادل که به گفته خود عزادار وقایع ۱۴۰۱ بوده و به رفتار نظام با معترضین اعتراض داشت و سعی داشت به همین دلیل با نهادهای حکومتی مرزبندی کند، در همان زمان مشغول همکاری با صدا و سیما و تولید برنامه‌ای در شبکه ورزش بود و حتی این مسئله تا پایان بهار ۱۴۰۲ هم ادامه داشت و این نمونه بارزی از عدم باورپذیری به همان اصولی است که امروز مدعی پایبندی به آن است.

۴- بیان چنین سخنانی از سوی فردوسی‌پور، موید آن توصیفاتی است که در سطور اولیه این جستار شرح آن رفت. عادل به‌خوبی می‌داند که راه‌های بازگشتش به تلویزیون مسدود شده و دیگر فرش قرمزی برای او در کار نیست اما تصمیم دارد این موضوع را به اصول لایتغیر خود مربوط کند.


پست های مرتبط

پیام بگذارید